English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
waterish U هر چیزی شبیه اب
pencilling U هر چیزی شبیه مداد
pencils U هر چیزی شبیه مداد
k U هر چیزی شبیه K کیلو
staff of life U نان یا چیزی شبیه ان
asterism U هر چیزی شبیه ستاره
creams U هر چیزی شبیه سرشیر
cream U هر چیزی شبیه سرشیر
pencil U هر چیزی شبیه مداد
creaming U هر چیزی شبیه سرشیر
creamed U هر چیزی شبیه سرشیر
stalking U پایه چیزی شبیه ساقه
lobular U شبیه قطعه کوچکی از چیزی
stalks U پایه چیزی شبیه ساقه
pap U هر چیزی شبیه نوک پستان
windmills U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill U هر چیزی شبیه اسیاب بادی
skewer U هر چیزی شبیه سیخ کباب
stalk U پایه چیزی شبیه ساقه
skewered U هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewering U هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewers U هر چیزی شبیه سیخ کباب
stalked U پایه چیزی شبیه ساقه
pes U پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
to feel like something U احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
rowel U حلقه دهانه اسب هر چیزی شبیه مهمیز وسیخک
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
t U بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
huntress U زن شکارچی
predators U شکارچی
predator U شکارچی
gatherer U شکارچی
gunner U شکارچی
orion U شکارچی
hunters U شکارچی
gunners U شکارچی
jaeger U شکارچی
orionis U شکارچی
huntsmen U شکارچی
hunter U شکارچی
huntsman U شکارچی
predacious U شکارچی
predaceous U شکارچی
rabbiter U شکارچی خرگوش
gunners U شکارچی با تفنگ
gunner U شکارچی با تفنگ
alpha orionis U الفا- شکارچی
betelgeuse U الفا- شکارچی
stand U کمینگاه شکارچی
bellatrix U گاما- شکارچی
beta orionis U بتا- شکارچی
fowler U شکارچی پرندگان
poachers U شکارچی دزدکی
pothunter U شکارچی ایلخی
poacher U شکارچی دزدکی
gamma orionis U گاما- شکارچی
delta orionis U دلتا- شکارچی
birder U شکارچی مرغان
woodman U جنگلبان شکارچی
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
put to U بگروه شکارچی پیوستن
wildfowler U شکارچی پرندگان ابی
bow hunter U شکارچی با تیر و کمان
wildfowler U شکارچی غاز وحشی
waterfowler U شکارچی مرغان شناگر
pot hunter U شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
sealer U شکارچی گوساله ماهی مهردار
jaeger U علاقمند به شکار مرد شکارچی
tufter U کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
orion U منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
tallyho U صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
whipper U همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
whipper in U کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
pass shooting U شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
buck fever U هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
abstruse U پنهان
veiled U پنهان
perdue U پنهان
backdoor U پنهان
ram cache U RA پنهان
hugger mugger U پنهان
perdu or due U پنهان
jackes U پنهان
latent U پنهان
hidden line U خط پنهان
perdu U پنهان
cryptical U پنهان
cryptic U پنهان
occult U پنهان
cryptically U پنهان
benined the curtain U پنهان
delitescent U پنهان
dissimulating U پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
secreting U پنهان کردن
booby trap U پنهان تله
booby-trap U پنهان تله
booby-trapped U پنهان تله
booby-trapping U پنهان تله
booby-traps U پنهان تله
masks U پنهان کردن
mask U پنهان کردن
surreptitious U پنهان محرمانه
furtive U پنهان نهانی
codes U رمزهای پنهان
conceals U پنهان کردن
hides U پنهان شدن
conceal U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
hide U پنهان کردن
hide U پنهان شدن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
hidden U پنهان کرده
disguised underemployment U کم کاری پنهان
dissimulated U پنهان کردن
hides U پنهان کردن
to lie hid U پنهان ماندن
fudging U پنهان شدن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
absconding U پنهان شدن
concealment U پنهان بودن
cache U پنهان کردن
absconds U پنهان شدن
caches U پنهان کردن
closeting U پنهان کردن
cover U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
covers U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
fudges U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
secretion U پنهان سازی
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
to absent oneself U پنهان شدن
to be in hiding U پنهان بودن
to be in hiding U پنهان ماندن
to keep dark U پنهان ماندن
burrowing U پنهان شدن
cloaks U پنهان کردن
cloaking U پنهان کردن
cloaked U پنهان کردن
cloak U پنهان کردن
closets U پنهان کردن
under cover <idiom> U پنهان شدن
fudge U پنهان شدن
shadows U پنهان کردن
cryptography U پنهان شناسی
concealable U پنهان کردنی
by end U قصد پنهان
memory cache U حافظه پنهان
inapparent U ناپیدا پنهان
i hid my self U را پنهان کردم
shadowing U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
hideousness U پنهان بودن
latescent U پنهان شونده
disguise U پنهان کردن
insconce U پنهان شدن
disguised U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
obreption U پنهان روی
hidden unemployment U بیکاری پنهان
hidden inflation U تورم پنهان
hidden file U فایل پنهان
hidden codes U کدهای پنهان
closet U پنهان کردن
burrowed U پنهان شدن
hickok belt U پنهان شدن
burrow U پنهان شدن
encrypt U پنهان کردن
concealed U پنهان شده
dissimulate U پنهان کردن
eloign U پنهان کردن
burrows U پنهان شدن
disguised unemployment U بیکاری پنهان
hidden surface U سطح پنهان
shadow U پنهان کردن
hidden objects U اشیاء پنهان
crypianalysis U پنهان کاری
hidden line removal U حذف خط پنهان
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com